North Wales

از چند هفته پیش که کارم رو عوض کردم، فعالیت بدنیم کم شده بود و کسل بودم. بالاخره دو هفته پیش موضوعی را که سه ساله تو ذهنم بود عملی کردم و عضو گروه کوهنوردی شهر شدم. به غیر از برنامه صخره نوردی داخل سالن هفتگی، بعضی وقتها برنامه‌های دو روزه یا حتی یکی دو هفته‌ای دارند که به جاهای مختلف می‌روند. دو روز آخر هفته‌ای که گذشت با چند نفر از این بچه‌ها رفتم شمال ولز و فکر می‌کنم بهترین آخر هفته‌ای بود که تا حالا داشتم.

عصر جمعه که بعد از پنج ساعت رانندگی رسیدیم به کلبه سنگی، تقریبا بقیه بچه‌ها هم اومده بودند تا گروه نه نفره کامل بشه. شب رو تو کیسه خواب گذروندیم و صبح هشت ساعت کوهنوردی و پیاده روی کردیم، طوری که آخرش همه واقعا خسته شده‌ بودند. به کلبه سنگی که رسیدیم همه یک دوش گرفتند و بعد شام رو رفتیم توی یکی از رستوران و پابهای محلی. بعد از یک روز پر از فعالیت واقعا غذا چسبید. من زودتر از بقیه برگشتم به کلبه و بعد از انداختن چند تا هیزم تو بخاری نشتم کنار آتش و شروع کردم به خواندن مطالبی که با خودم برده بودم. محیط کلبه، بخاری هیزمی و پیر مرد صاحب کلبه که بعضی اوقات می‌آمد و با سگش به ما سر می‌زند (و من رو یاد پدر بزرگم می‌انداخت) مثل این فیلمهایی بود که زمان داستانشون صد یا دویست سال پیش بود. روز دوم قرار بود که خیلی کوهنوردی طولانی نداشته باشیم  (چون عصر باید بعضیها رانندگی می‌کردند و فردا همه باید می‌رفتند سر کار) و ضمنا گروه هم آزادتر بود. یکی از پسرها و دوست دخترش رفتند صخره نوردی، یک زوج دیگه رفتند به یک قله دیگه، مریون (زن حدود چهل پنجاه ساله‌ای که با ما بود) رفت بیشتر برای پیاده روی، من، بن، کریس و کلر هم رفتیم به بلندترین قله‌ای که در انگلیس و ولز وجود داره و سه چهار ساعته به قله رسیدیم و برگشتیم.

اگر بخواهم این کوهها رو با کوههای تهران مقایسه کنم، باید به ایرانیها آفرین بگویم! قله بلندی که ما در روز دوم رفتیم ۱۰۶۸ متر ارتفاع داشت که از سطح دریا هم شروع می‌شد و ما این ارتفاع رو بالا رفتیم و در کل به نظرم حتی آسون‌تر بود از اینکه آدم تو تهران بخواهد از دربند به شیر‌پلا برود (که روزهای پنچشنبه و جمعه خیلی‌ها راحت این مقدار رو در تهران بالا می‌روند). در ایران قله توچال حدود ۳۹۰۰ متر ارتفاع داره که شروعش در دربند از ارتفاع حدود ۱۵۰۰ متری، حدود ۲۵۰۰ متر خالص کوهنوردیه که من در ایران در چهار ساعت به قله می‌رسیدم. اما به هر حال مثل ایران اینجا هم خیلی‌ها کوهنوردی رو دوست دارند و بهش عشق می‌ورزند. فکر کنم با هوای آلوده‌ای که تو تهران هست مردم حتی بیشتر می‌توانند قدر کوههای تهران را بدانند اینکه نزدیک شهر هستند، ضمنا کلی تنوع دارند چه از نظر نوع مسیر و چه از نظر بلندی.

چند تا عکس از این سفر دو روزه انتخاب کردم.

North Wales

North Wales

North Wales

نظرات 1 + ارسال نظر
سمانه پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.blue-lover-yass.blogspot.com

سلام
ایشالا همیشه در خوشی و سفر.
پس این دفعه یه سفرنامه نوشتید!!!LOL
چه خوشی گذروندین تو اون دو روز!!ما هم خیر سرمون نزدیک خونمون کوه داریم ولی کو حس و حال رفتنش.ولی از اینکه بهتون خوش گذشته خوشحالم.امیدوارم هر هفته و همیشه بهتون خوش بگذره

مرسی سمانه جان، من تهران که بودم هر چند هفته کوه می‌رفتم و اینجا همیشه دلم برای کوهنوردی تنگ می‌شد و وقت و حوصله هم نکرده بودم به این کلوپ بروم. اما خوب فکر می‌کنم احتیاج داشتم که ذهنم رو یک کم سر و سامانی بدهم! البته یادم می‌آید که تو زنجان هم کوه هست. من سه سال تو زنجان زندگی کردم و با بچه‌ها آنجا هم کوه رفتیم. فکر کنم کوهها یک کمی از شرق شهر فاصله دارند. امیدوارم به شما هم خوش بگذره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد