بارانی از عشق

شاید یک درد مشترک...نه...بهتر بگم یک حس مشترک...یه حسی که فکر کنم همه وبلاگ نویسها رو وادار کرده که بنویسن. یه حسی که تو گلوهامون قلنبه شده...یه حسی که نمی گذاره آروم بنشینیم...یه حسی که جز با نوشتن هیچ راه دیگه ای برای ارضا شدنش نیست...

 

اینها رو سعید دراولین پستش در وبلاگ "بارانی از عشق" نوشته. اگر چه بلاگش خیلی وقته که آپدیت نشده اما لینکش رو گذاشتم شاید یک روزی دوست داشت وبلاگش رو آپدیت کنه مخصوصا حالا که کسی رو هم داره بهش کمک کنه! هر از چندی ایستادن، فکر کردن، به اطراف نگاه کردن، برای گلها شعر گفتن دلهامون رو لطیف نگه می داره. از صمیم قلب آرزو می کنم که چشمهاش و دلش همیشه بارانی بمونه از عشق و شادی.

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:30 ق.ظ http://www.taranombahari.blogfa.com

ّلا لا لا لا نخواب سودی نداره
همون بهتر که بشماری ستاره
همون بهتر که چشمات وا بمونه
که ماه غصه اش نشه تنها بیداره
لا لا لا لا نخواب باز هم سفر رفت
نمیدونم به کارون یا خزر رفت
فقط دردم اینه مثل همیشه بدون اطلاع و بی خبر رفت
لا لا لا لا نخواب خواب که دوا نیست
دل دیوونه داشتن که خطا نیست
میگن دست از سرش بردار نمیشه اخه عاشق شدن که دست ما نیست

سلام عالی بود امیدوارم که سالم و سلامت باشی منم به روزم خوشحال میشم مثل همیشه
از نظرات گرمت استفاده کنم منتظرت هستم

سلام. خوابیدن یعنی انتخاب راه آسان. ممکنه بعضی‌ها دوست داشته باشند راه آسون رو انتخاب کنند اما بعضی ها هم دوست دارند راه سخت و پر چلنج رو انتخاب کنند. مسئله اینه که از خودمون بپرسیم جزو کدوم دسته هستیم!

سعید یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:23 ب.ظ http://www.pesaribarani.persianblog.com

سلام امیر جان .خیلی ممنون که وبلاگ منو هم در لیست لینک خودت وارد کردی.انشائ ال.. بتونم هر چه زودتر وبلاگمو اب تو دی کنم.موفق باشی

مرسی از پیامت امیدوارم شما هم همیشه موفق و شاد باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد