اخبار شبکه چهار انگلیس شکلش چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ ظاهر با اخبار شبکه های دیگه فرق می کنه. از لحاظ محتوا از این بابت که نصف بیشتر اخبار گوها مشخصا از نژاد اروپایی نیستند و مهاجرند، اخبار و حقوق مهاجران در انگلیس رو بهتر پخش می کنه، و نسبتا مستقلتر، روشنفکرانه تر و صادقتره (مثل روزنامه گاردین)  و در عین همه اینها کیفیت خبری و گزارشی خوبی هم داره.  Jon Snow مهمترین اخبارگوی شبکه چهار انگلیسه و این هفته اخبار این شبکه رو مستقیم از ایران پخش می کرد (البته با کمک یک نفر در استودیو انگلیس)، ِیک آدم خیلی با شور و شوق، راحت، و مثل همه خبرنگارهای دیگه شجاع (البته شجاع بودن در جایی که همه امنیت دارند خیلی هنر نیست).

معمولا اگه با مردم عادی و عامی انگلیس حرف بزنی باید تعجب نکنی اگه فکر کنند که در ایران اصلا تلویزیونی وجود نداره! یا اگه فکر کنند که اگه به محض اینکه یک خارجی به فرودگاه مهرآباد تهران می رسه با تیر کشته می شه! ... بالاخره این نتیجه سالها انزواست!

به هر حال این گزارشهای شبکه چهار از ایران همانطور که از چهره Jon هم مشخص بود برای خود گزارشگرها هم مایه تعجب بود. حتی گزارشگری مثل Lindsey Hilsum که مدام در عراق، فلسطین و ایران و در کل خاورمیانه هست نوشته هاش نشون می داد چقدر در ایران دچار سر درگمی شده! (یک خورده احساس ایرانی زندگی کردن!).

به هر حال مهمترین وجه این گزارشها این بود که کسانی این گزارشها رو تهیه کردند که با فرهنگ و شرایط ایرانی کاملا بیگانه اند و به همین خاطر گزاشهاشون نسبت به شرایط ایرا ن بی طرف تر هست. ضمنا این آدمها در حرفه اشان که گزارشگری و خبر است کاملا خبره هستند و واقعا هم به نظر من زحمت کشیده بودند و دقیق عمل کردند.

گزارشها کاملا جنبه اجتماعی داشت. از فقیرترین روستایی که در ایران تصورش رو بکنی گزارش تهیه کرده بودند تا شکل زندگی در تهران و مشکل ترافیک، از تفاوت شکل حجاب در قم گرفته تا پیست اسکی شمشک، از اینکه  تعداد عمل زیبایی بینی در ایران خیلی خیلی بالاتر از اروپاست، از اینکه ایران با 4.5 میلیون معتاد به هروئین در دنیا با فاصله زیاد از کشور دوم رکوردداره (و جالب اینکه با دوربین به محل معتادها رفته بودند در تهران و صحنه هایی رو نشون دادند که من هیچ وقت ندیده بودم)، از سانسور و برخورد با روزنامه نگارهایی که کاری نکردند جز بیان افکارشون و همه اینها همراه با گزارشها و نوشته هایی در مورد شرایط جمعیتی ایران، با سواد بودن 90 درصد جمعیت و اینکه دختران 65 درصد دانشجویان رو تشکیل می دهند و حتی مسائلی در مورد مهاجرت روستانشینان به شهرها و غیره.

اما از همه اینها که بگذریم عدم شفافیت مهمترین چیزی بود که همه گزارشگران در موردش صحبت می کردند. مثلا به عنوان یک نمونه ساده نوشتند که از وزارت ارشاد برای گزارشی از جایی مجوز گرفتند و وقتی برای گزارش می روند یک نهاد دیگر می گوید به ارشاد ربط ندارد از ما باید مجوز بگیری! خلاصه چیزی که این افراد رو شوکه کرده بود این بود که در ایران همه مسئولند و در عین حال اگه مسئله مسئولیت پیش بیاد هیچ کس مسئول نیست! همه در موازات هم کار می کنند، اگه کسی از پستی در بیاد زود باید یک پست دیگر بسازند تا اون شخص بیکار نماند! (این که می گویم یک مسئله اجتماعی است حتی یک سربازی که در نیروی انتظامی کار می کند قانون خودش را اجرا می کند  وخلاصه این یک مسئله ریشه ای  است). همیشه همه حرفها در ابهام و کنایه است و هیچ کس شفاف حرف نمی زند (بعضی وقتها فکر می کنم این از فرهنگ شرقی و ایرانی ما آب می خورد).

برای نمونه از مطلبی که گفتم به این گزارش Jon Snow گوش کنید وقتی می خواهد جایی را برای مصاحبه تنظیم کند. همچنین کلیپ گزارشها رو از اینجا می توانید ببینید.

نظرات 2 + ارسال نظر
سحر دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:17 ق.ظ

نمی دونی چقدر زحمت کشیدم که این سایت تورو کامپیوترم باز کرد. فقط چند بار قفل کرد !.بگذریم... اخ که خیلی دلم میخواست پرو فسور رو ببینم؟ ولی اون سایت باز نشد.

سلام دوست من، این فایل رو برایت ایمیل می‌کنم.
شاد باشی.

سحر سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:36 ق.ظ

ببین امیر:اون عکس پر ویروس بود.راستی ایمیل خودت رو برام بفرست.(البته به ایمیل جدیدم بفرست)َعید تو هم مبارک.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد