سکوت

 

این هم از شعرهای گذشته است:

سکوت اشک دریاست

نامرئی

دلهره مادریست

چشم به راه فرزند

مرگ یک حنجره است

در فداکاری عشق

سکوت قدی دارد بلندتر از آسمان

آرزویی دارد تا خدا، انتظاری دارد تا مرگ

سکوت شمعی است

که برای زنده ماندن اشک نمی ریزد

فریاد نمی زند

حتی آهی نمی کشد

سکوت صخره ای است از عشق

نفس ماهی قرمز کوچکی است در تنگ آب

سکوت نماز نمی خواند

به خاک هم نمی اندیشد

سکوت اتاق کوچکی است

پشت دیوار نوشتن

مابین زندگی و مرگ

پر از آزادی پر از عشق

سکوت قاصدکی است در شیشه

ایستادن است در زمان

سکوت یک هزار پاست

سرگردان و در راه مانده

امید آمدن فرشته ای است

پر از فریاد

نظرات 4 + ارسال نظر
هدیه یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:02 ب.ظ http://www.thinkandheart.blogsky.com/

سلام امیر جان شما هم که حسابی فعال شدی آفرین حالا شدیم برعکس چون من مدتی نمی تونم آپ کنم
شاد باشی

سلام، من هم هنوز نمی‌تونم بنویسم. بعضی وقتها تو کامپیوتر بر می‌خورم به نوشته‌های گذشته می‌گذارمشون تو وبلاگ. مرسی از اینکه سر زدی.

مریم دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:06 ب.ظ http://melodiiblogsky.com

سلام
وبلاگی قشنگ همراه با مطالب زیبا و خواندنی دارید.
موفق باشید
به من هم سر بزن خوشحال می شوم نظر یادت نره

آیدا سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:09 ق.ظ http://www.nimeyegomshodeh.blogsky.com

سلام دوست من
چقدر قشنگ سکوتو توصیف کردی
مخصوصآ این قسمت(سکوت اتاق کوچکی است

پشت دیوار نوشتن)
موفق باشی.

Elham D سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:35 ب.ظ

:) و اینکه سکوت گاهی صدایش بلندتر از فریاد است. این هم از دکتر شریعتی بود!

سلام، ای طرفدار شریعتی D: برای خنده هم شده باید بگویم اگر کسی می‌خواهد زیاد عمر کند باید همیشه فریاد بزند و سکوت نکند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد