مرگ

 

برای اولین باره که تو ایام کریسمس برف اومده و چند روز هم نشسته. معمولا برف وقتی می‌آید که دیگه از دست پاییز و بارون کاری بر نیامده باشه. زمستان و برف همیشه من رو یاد مرگ می‌اندازه مرگی که بالاخره می‌رسه، دیر یا زود. مرگی که لذت بخش‌ترین چیزه اگر بعد از بارون بیاد. مرگی که لذت‌بخش ترین چیزه اگر تمام تلاشت را کرده باشی برای رسیدن اما نرسی. مرگی که ممکنه رهاشدن ازش یک زمستون طول بکشه اما با وجودش تولد به وجود می‌آید و همه چیز نو میشه. زندگی بدون مرگ مرده‌ است.

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:11 ب.ظ http://www.taranombahari.blogfa.com

زیر بارون گریه کردم تا تو اشکمو ببینی .
نگاه اولت بر من اثر کرد
نگاه دومت دیوانه ام کرد
نگاه سومت عاشق ترم کرد
نگاه آخرت خاکسترم کرد
سلام مثل همیشه عالی بودمنم به روزم منتظرت هستم موفق باشی
یا حق

مرسی

سمانه جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:00 ب.ظ http://www.blue-lover-yass.blogspot.com

سلام.
نمی تونم پنهون کنم که خیلی زیبا بود.
در عین کوتاهی انگار احساستون رو خوب به نمایش گذاشته بود.
ولی احساس خوب بودن مرگ همراه با امید قشنگه.نه به تنهایی.
حتی اگه این طور نباشه باید این طوری گفت.چون در غیر این صورت ناشکری میشه و نا امیدی.
که ناامیدی گناه خیلی بزرگیه.
<<از نظرتون تو بلاگم ممنونم>>
موفق باشید

ممنونم از نظرتون. نمی‌دونم شاید بعضی وقتها مرگ خودش یک امیده برای رسیدن.

سمانه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:51 ب.ظ http://www.blue-lover-yass.blogspot.com

سلام
آپ نکردین هنوز؟؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد