-
you are not alone tonight
یکشنبه 27 آذرماه سال 1384 20:57
هایده یک آهنگی داره که یکی از مصرعهای شعرش اینه: من عاشق عاشق شدنم. وقتی یک چیزی برای مدتی طولانی با آدمه، آدم بهش خو می گیره و عاشقش میشه، فرقی نمی کنه آن چیز خود عاشق شدن باشه، غمگین بودن باشه، شاد بودن باشه، انتظار کشیدن باشه، درس خوندن باشه، مذهبی بودن باشه، ... . تو اینطور موقع هاست که آدمها دیدن از ابعاد دیگر را...
-
The hard way
جمعه 25 آذرماه سال 1384 00:38
مایک صاحبخونه من یکی از مهربونترین مردهایی که من دیدم. کاراصلیش رانندگی اتوبوسه اما بعضی شبهای آخر هفته هم به عنوان دی جی و میکسر موسیقی تو دیسکوها برنامه اجرا می کنه. حدود یک ماه دیگه به خاطر کار باید از این شهر به شهر دیگه برم و یکی از چیزهای خوبی که از دست می دهم صاحبخونمه! یک دوست مهربون. معمولا اگر به مایک بگم که...
-
ایران
دوشنبه 21 آذرماه سال 1384 20:32
امروز یک خبری را خوندم در مورد یک دانشجوی دانشگاه آزادی که به خاطر مشکل شهریه دست به خود سوزی زده و فوت کرده. این خبر از سایتی بود که در پی محکوم کردن دانشگاه آزاد و مقدار شهریه اونه، به عبارت دیگه هر روز دهها خودکشی دیگه تو ایران به دلایل مختلف اتفاق می افته که از آنها نه خبری دیده می شه و نه آمار درستی. آدم از خوندن...
-
you raise me up
پنجشنبه 17 آذرماه سال 1384 20:45
این وبلاگ را شروع کردم نه تنها به خاطر اینکه بعضی وقتها یک احساسی، خاطرهای، فکری، شعری ... بنویسم بلکه هم به خاطر اینکه جایی باشه برای ارتباط بیشتر با دوستانم. با مدرنتر شدن زندگی درگیرهای ما هم بیشتر شده و کمتر فرصتی پیدا میکنیم که لحظاتی را تنها باشیم و فکر کنیم! از طرفی این درگیریها باعث می شه کمتر فرصت کنیم...
-
زخم
سهشنبه 15 آذرماه سال 1384 20:58
نمیدونم چرا همیشه بیشتر از دیگران دستم را بریدم، تو ورزش زمین خوردم، آرنجام، زانوهام ساییده شدن و یکبار هم هر دو استخوان دست چپم شکسته. حتی الان که کار میکنم تقریبا جای سالم توی دستام کم پیدا میشه. وقتی فکرش رو میکنم میبینم وقتی یک کاری رو میکنم هر چی دارم میگذارم و معمولا اگر کاری را دوست نداشته باشم نمیکنم....
-
زمستان
سهشنبه 15 آذرماه سال 1384 15:28
صدای ممتد سوز آسمان بی روح درختان بیجان و تا فرسنگها سکوت خودخواهی در این رنج شجاعت مرگ مرده است زمستان بیپایان و خواب سرما بیانتهاست گاه فریادی سکوت را میدرد و مرگی جوانهای میکارد دقایقی بوی امید میپیچد جوانهها یک به یک از زیر برف سر میکشند صدای تولد آزادی دشت را پر میکند جوانهها شاخ و برگ میگیرند ناگاه...
-
هیرو
سهشنبه 8 آذرماه سال 1384 20:27
این آهنگ رو بعضی وقتها از رادیو میشنیدم و بعد از پرس و جو از دوستان فهمیدم که اسم آهنگ هیرو (قهرمان) و خوانندهاش انریکوست که میدونم تو ایران خیلی معروفه. انریکو قبل از آهنگهای انگلیسی با آهنگهای آمریکای لاتین معروف شد. داستانی که این خواننده داره اینه که چون پدرش هم در زمان خودش یکی از خوانندههای معروف بود و وقتی...